ناتوانی یادگیری در املاء
در هنگام برخورد با بعضی از والدین و مربیان، با این سئوال روبرو می شویم که چرا بعضی از دانش موزان بویژه در دوره ابتدایی فقط در یک یا چند درس خاص مشکل اساسی دارند؟ و چه روش یا روشهای را باید بکار بندیم تا مشکل تحصیلی این دانش آموزان بهبود یابد؟
در این مقاله هر چند مختصر سعی شده است تا با نظری کوتاه مشکلات املاء به عنوان یک فرآیند آموزش مورد بررسی قرار گیرد. و رهنمودهایی را برای بهبود وضع آموزشی و درمانی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری در املاء کند.
تعریف املاء و دیکته
در لغت نامه و کسب مختلف مربوط به روش تدریس فارسی دوره ابتدایی املاء و دیکته را اینگونه تعریف کرده اند.
املاء کلمه ای است عربی و به معنای پر کردن، بر سر جمع سخن گفتن مطلبی تا دیگری آن را بنویسید، مطلبی که معلم بگوید و شاگرد بنویسد، طریقه نوشتن کلمات و به معنای رسم الخط و درست نویسی نیز آمده است. ( emila)
دیکته. کلمه ای است فرانسوی و به معنای مطلبی است که کسی املاء کندو دیگری بنویسد. ( dikle- dictee) املاء بخشی از برنامه آموزشی است که در آن خلاقیت و تفکر واگرا مطرح نیست بلکه تنها آموزش یک نمونه و یا ترتیب حروف آن مدح نظر است. شکل نگاشته یا املاء هر زبانی معمولا دارای نمونه های متناقض و نامربوطی است. عناصر گویشی و نوشتاری در بسیاری موارد با همدیگر اختلاف دارند. بنابراین املاء یک کار آسان تلقی نمی شود. املاء یک کلمه بسیار مشکلتر از خواندن آن است، چرا که خواننده رادر بازشناسی کلمه کمک می کند. بسیاری از کودکانی که در بازآفرینی کلمات به هنگام املاء دچار ضعف و ناتوانی اند، به عکس ممکن است در بازشناسی آنها به هنگام خواندن مهارت داشته باشند. گاهی نیز دیده می شود کودکی که در امر خواندن ناتوان است، در املاء نیز دچار مشکل است. برای نوشتن املاء باید دارای مهارتها و تواناییهای مختلفی باشد به عنوان مثال: فرد باید قبل از نوشتن املاء قادر به خواندن کلمه باشد، او باید بر روابط معین آوانگاری و تجزیه کلمات آگاهی و مهارت کامل داشته باشد، می بایستی که قادر به انجام تعمیم های صوتی مطلوبی باشد. همچنین قادر به تجسم شکل و ظاهر کلمه باشد و نیز نیاز به نرمش حرکتی و آسان نویسی دارد. همچنانکه ملاحظه شد اصطلاح (( املاء دیکته)) بر یک مهارت آموزشی که دانش آموزان مطلبی را که معلم شفاها می گوید، کتبا می نویسند. این مهارت خود نیز به عنوان یک فرآیند آموزشی اهدافی را دنبال می کند؛ الف) ارزشیابی نمودن آنچه که دانش آموزان یاد گرفته اند. ب) آموختن کلمات و لغات. ج) آموزش نگارش و درست نویسی کلمات. د) آموزش و معنا و مفهومی کلمات. ما رفع نقایص دانش آموزان.
اختلال و ناتوانی یادگیری در املاء ( دیکته)
بعضی دانش آموزان مدارس ابتدایی فقط در درس املاء و یک یا دو درس املاء و خواندن مشکل دارند. این دانش آموزان معمولا کسانی هستند که از نظر توانمندیهای ذهنی در سطح عادی هستند و از حواس سالمی برخوردارند و نیز اختلالات شدید عاطفی- رفتاری نداشته و همچنین از امکانات اقتصادی – اجتماعی خوبی برخور دارند.به چنین دانش آموزانی که از ویژگیهای گفته شده برخوردار باشند، کودک مبتلا به ناتوانائیهای یادگیری در املاء گفته می شود. این دانش آموزان ممکن است در سایر مهارتهای آموزشی حتی در سطح فوق العاده برتری نشان دهند. با توجه به اینکه معمولا بیان محاوره ای کلمات و نوشتن رسمی آنها در بسیاری موارد با یکدیگر تطابق ندارند، لذا برای افراد نوشتن دیکته یا املاء کار آسانی نیست. احتمالا بهره گیری از حافظه برای نوشتن یک کلمه، از خواندن آن دشوار تر است. بسیاری از کودکان در پیوند دادن میان صدا و نما دشواری دارند،آنان نمی توانند صداهایی را که می شنوند به حروف و کلمه تبدیل کنند. این کودکان در حافظه شنیداری، تشخیص شنیداری و به کاربردن تعمیمهای رابطه صوت یا املاء برای هجی کردن کلمه ها دشواری دارند. کودکی که کلمه (( کت)) را (( کد)) و کلمه (( بد)) را (( بت)) می نویسد در مهارتهای تشخیص شنیداری پایه و نیز نوشتن حرفی که نمایانگر هر صدا باشد نیاز به کار جبرانی دارد. بسیاری از کودکان به علت اشکالات تشخیص شنیداری واحدهای صداها را به طور کامل از کلمه های گوناگون حذف می کنند. کودکانی که در استفاده از رابطه صوت با املاء فاقد تواناییهای پایه هستند در هجی کردن کلمه ها به هیچ روشی متکی نیستند و اغلب به حدس و گمان توسل می جویند و چهار یا پنج نوبت تلاش برای نوشتن یک کلمه برای آنان غیر عادی نیست. سرانجام بسیاری از مبتلایان به ناتوانی های یادگیری آنچه را که می شنوند به صورت تحت اللفظی به صورت نوشتار روی کاغذ می آورند. کودکی که (( صبح)) را به صورت (( سب)) و کلمه خواهر را به صورت (( خاهر)) می نویسد، به کارگیریهای رابطه صوت را با املاء نیاموخته و احتمالا کلمه های را که از رابطه صوت با املاء پیروی نمی کنند را به مقدار زیاد ندیده است. همچنین بعضی از کودکانی که در حافظه دیداری مشکل دارند نمی توانند آنچه را که از تک تک حروف یا ترتیب توالی آنها، از طریق دیدن به خاطر سپرده اند را حفظ کنند. مثلا کودکی که کلمه (( رخت)) را (( ردخت)) یا کلمه (( مادر)) را (( مارد)) می نویسد، احتمالا در حافظه دیداری مشکل دارد. توانایی به خاطر آوردن الگوی توالی حرکت حروف، مهارت بخصوصی است که بعضی از کودکان مبتلا به اختلال یادگیری فاقد آنند، اینگونه کودکان اغلب توانایی به خاطر آوردن (( احساس جنبشی کلمه ها را ندارند، برای مثال حرکتهای دست را در نوشتن برخی کلمه ها بکلی فراموش می کنند. در زمینه تشخیص مشکلات دانش آموزان در املاء و همچنین تشخیص دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری در املاء، می توان از روشهای مختلفی سود جست و امروز در دنیا آزمون های رسمی و غیر رسمی زیادی منتشر شده است.
ساده ترین راه، تحلیل املاء دانش آموزان و خطاهای آنان در هر املاء است. از این راه می توان به اطلاعات خوبی در زمینه املاء دست یافت. برخی شفاهی کلمات، تلفظ کلمه، شناخت صداهای حروف کلمه، املای یک هجا و بیشتر و وارونه نویسی یا تغییر شکل حروف، روش برخورد با کلمه و تجزیه و تحلیل آن تمیز شنودی و یک سنجش از کارآمدی بینایی- عضلانی با تمامی زمینه های مربوط به املاء. قبل از آنکه چگونگی تحلیل خطاهای دانش آموزان در املاء توضیح داده شود، لازم است که عمده مشکلات دانش آموزان بیان شود.
مهمترین خطاهای دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری در املاء به شکل های زیر است.