روش های ایجاد اعتماد به نفس در کودکان
ما به عنوان والدین چگونه میتوانیم یک شخصیت محکم و یک روح مقاوم را در کودکانمان ایجاد کنیم ؟
روش های ایجاد اعتماد به نفس در کودکان
منصور احمدی ، هرگز ستاره ی طلایی را در امتحانات مد رسه اش کسب نکرد . همشاگردی هایش او را نادان خطاب می کردند . واو در این باره با آنها هیچ گونه بحثی نمی کرد . او 9 سال سن دارد ودر حال حاضر ، در زندگی مایوس شده است .
سوسن 10 سال سن دارد ، وهیچ دوستی ندارد .نام مستعارش فاطمه است . وی از دنیا و خودش متنفر است . این کودکان قربانیان کاستی های جامعه هستند ، که برای ارزیابی ارزش کودکان از آنها استفاده می شود . هر کس مورد قبول به نظر نمی رسد در عوض ما کمتر کس را که از لحظه ی تولد دارای ویژگی هایی هستند مورد تمجمید قرار می دهیم و ما اشتبا ها ً( زیبایی ، هوش وثروت ) را بیش از حد ارزشمند می دانیم .
این روش نادرست است . ما باید با کمک به کودکان عزت نفس آنان را افزایش داده ، تا تعادل لازم برقرار گردد. همه ی کودکان مورد احترام وبا ارزشند .
ما به عنوان والدین چگونه میتوانیم یک شخصیت محکم و یک روح مقاوم را در کودکانمان ایجاد کنیم ؟
ما می توانیم اعتماد به نفس را به عنوان یک برنامه به آنها القا نماییم .
ارزش های خودتان را امتحان کنید .
آیا شما از اینکه کودکتان فردی عادی است ، احساس نا امیدی می کنید ؟ آیا او را به علت نداشتن جذابیت و زشتی طرد می نمایید ؟ آیا تصور می کنید کودکتان نادان است ؟
بخش بزرگی از خود باوری در کودکان از اینکه او فکر کند شما او را می بینید به وجود می آید.
هنگامی که کودک متقاعد می شود که برای والدینش دوست داشتی ومورد احترام است او تمایل پیدا میکند که ارزش های خودرا به عنوان یک فرد بپذیرد.
بسیاری از کودکان میدانند که آنها مورد علاقه والدینشان هستند اما اعتقاد به اینکه توسط آنها محترم شمرده می شوند را ندارند. وبازهم تردید شما در رابطه با پذیرفتنش آشکار میشود. شما زمانی که او با مهمان ها صحبت میکند عصبانی می شوید. و هنگامی که او سعی میکند صحبت کند شما از بیان او جلوگیری می کنید. و یا زمانی که حرف بی خودی می زند به او می خندید.
والدین نیاز دارند مواظب باشند که درباره شخصیت کودکان شان چه می گویند.
والدین باید برای معرفی کتاب های خوب به کودکانشان ،بالا بردن بادبادک و فوتبال بازی کردن ، گوش سپردن به اتفاقات جالب آنها وصحبت درباره پرندگان وقت بگذارند.
خط مشی مثبت اندیشیدن را تعلیم دهید
یکی از خصوصیاتی که یک فردی احساس فرو مایگی می کند این است که او درباره نقص هایش برای هر کسی که گوش شنوا دارد سخن می گوید. هنگامی که شما درباره کمبود هایتان پر حرفی می کنید، یک برداشت از شخصیت شما در ذهن شنونده شکل می گیرد. و بعدا رفتار او با شما بر طبق شواهدی که شما تهیه کردید خواهد بود. اگر شما احساساتتان را در قالب کلمات جای دهید آنها به عنوان یک حقیقیت در ذهن شما جای می گیرند. بنابراین ما باید تفکر مثبت اندیشیدن را به کودکانمان بیاموزیم. اگر به طور ثابت از خود انتقاد کنیدآن به یک عادت علیه خود تبدیل می شود.
به کودک کمک کنید تا جبران کند
وظیفه ما به عنوان والدین این است که محرم راز آنها باشیم. زمانی که کودکان مضطرب هستند دلگرمشان کنید . زمانی که تهدید هاشان غیر قابل تحمل است دخالت کنید وبه انها ابزاری برای غلبه بر موانع بدهید. یکی از این ابزار ها جبران است. یک فرد می تواند ضعف های خود را به واسطه جمع کردن نقاط قوت به حد تعادل برساند. این وظیفه ماست که کودکانمان این نیرو را پیدا کنند.شاید کودکی بتواند در موسیقی جایگاهی بدست آورد. ممکن است بتواند ماکت هواپیما بسازد ، از خرگوش نگهداری کند یا فوتبال بازی کند.
هیچ چیز خطرناک تر از فرستادن کودک به دوره نوجوانی بدون داشتن مهارت ، دانش فردی و بدون آموختن مفهوم جبران کردن در زندگی نمی باشد.
او باید توانایی داشته باشد که بگوید: ممکن معمولی ترین پسر مدرسه باشم اما بهترین بازیکن تیم فوتبال هستم.
پیشنهاد می کنم که که والدین نقاط قوت کودکان را تشخیص دهند ،سپس مهارتی که بیشترین شانس برای موفقیت اورا دارد انتخاب کنید. می بینید که او اولین گام را در این بین بدست آورده واگر لازم است به او پاداش دهید .اما اورا چنان تعلیم دهید که این مهارت را بیاموزد. اگر شما فهمیدید که اشتباه کردید موارد دیگر را از نو شروع کنید.
اجازه ندهید که این اشتباه مانع از آموختن مهارت به او شود. پدرم هنگامی که من 8 ساله بودم خودش تصمیم گرفت به من تنیس آموزش دهد. اگر چه من بیشتر وقتم را با دوستانم بود. او با توپی به من ضربه می زد و من محکم به بالای تور می زدم. می گفتم یک توپ دیگر را مستقیم پرتاب کن. سپس روزی پسری از من خواست تا با هم بازی کنیم و قبول کردم. من تنیس را دوست داشتم . در طی دوره مدرسه ودانشگاه این تنیس بود که منبع اعتماد به نفس من بود. من از پدرم متشکرم که به من کمک کرد تا جبران کنم. والدین که در زمینه عقلانیت ، قدرت ، وزیبایی استرس ایجاد می کنند باید بدانند که کودکشان مجبور است در جهانی رقابت کند که این ویزگی در آنها مهم به شمار می روند.
فقط نظرم را به شما می دهم ، حس می کنم باید به کودک بیاموزم که مثبت بیاندیشد ، ودر بهترین باشد مثلا اگر دندان هایش کج است آنها را مرتب ببیند.
اگر او در مدرسه سخت تلاش کند من در صدد آماده سازی ویزه بر می آیم. ما برای بقا در این مبارزه با او هم پیمان می شویم. ما نه تنها در این رقابت به کودک کمک می کنیم بلکه قوانین درست زندگی را نیز به او می آموزیم.
برای انسان زندگی : درستی ،راستگویی و پرستش خداست.
برقراری انضباط به وسیله احترام
آیا تنبیه ، خصوصا تنبیه بدنی غرور کودک را خرد می کند؟ پاسخ آن به شیوه ونیت والدین بستگی دارد. تنبیه بدنی در جواب خودسری کودک ابزاری ارزنده است. هرگز به خود اجازه ندهید که او را در مقابل دیگران تنبیه کنید ویا رفتار غیر محترمانه ای با او داشته باشید.
به مسایل کلاسی او توجه کنید
به طور کلی کودک فن خواندن را در پایان سال دوم در مدرسه می آموزد. اعتماد به نفس در صورت پی در پی بر اثر مسائل و مشکلات خواندن مورد تهدید قرار می گیرد.
دانش آموز کند احتمالا بیشتر دچار مشکلات عزت نفس می شود. والدین چه کار می توانند بکنند؟
شما هر کاری را که کودک شما به رغم بهترین تلاش هایش نمیتواند انجام دهد باید آن را کم اهمیت جلوه دهید.
متاسفانه برخی از والدین خواستار این هستند که کودک سطح متوسطه شان در بورسیه برنده شود.
از حمایت افراطی اجتناب کنید
آماده سازی برای مسئولیت پذیری در بزرگسالی ازآموزش در طی دوران کودکی سر چشمه می گیرد.
یک کودک باید روی پیشرفت در زمینه برنامه ریزی مرتبط ، اختصاص دادن مسئولیت در دوره سنی اش تشویق شود.
هر ساله کودک باید تصمیمات بیشتری برای خود اتخاذ کند.
به عنوان مثال یک کودک 7 ساله ، معمولا توانایی انتخاب لباس های خودش را در طی یک روز را دارد.
او باید اتاقش را تمیز نگه دارد وتخت خوابش را مرتب کند. حمایت بیش از حد والدین باعث می شود که کودک از برنامه ریزی معمولی اش عقب بیافتد.
به عنوان مثال در سن 10 سالگی ، او در نوجوانی برای آزادی و پذیرفتن مسئولیت با نداشتن آمادگی مواجه می شود.
اهمیت نگرانی والدین، در افزایش اعتماد به نفس کودکان توسط مطالعات زیادی به اثبات رسیده است.
در اینجا ویژگی های مهمی که برای بالا بردن اعتماد به نفس به کار می رود آمده است.
1) کودک در خانه بیشتر مورد علاقه وارزش واقع شود.
2) والدین شان راهکارهای راسخی را تعیین کنند.
3) در خانه به آنها آزادی عمل بدهند.
این ها روش هایی برای آموزش به کودک است تا اهمیت وجودی او بدون اهمیت دادن به نوع بینی ، یا اندازه گوش ها ویا کار آمد بودن فهم وعقل درک وتقدیر گردد.
هر کودک این حق را دارد که به دنبال اعتماد به نفس و امنیت باشد.
این نکته میتواند به انجام برسد.
مترجم : زهرا محفوظی