سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که به بلایى سخت دچار است چندان به دعا نیاز ندارد تا بى بلایى که بلایش در انتظار است . [نهج البلاغه]
نگاهی به رشد تعلیم و تربیت
انواع تربیت
  • نویسنده : مرتضی بیابانی:: 87/3/7:: 10:23 عصر
  •  انواع تربیت

        محور توجه مربیان یا والدین در فعالیتهای تربیتی ، موضوع کنترل است. این که از مفهوم کنترل چه استنباطی شود ، در چگونگی اعمال نفوذ و کیفیت و کمیت تعاملات تربیتی به شدن تأثیر می گذارد . به نظر نگارنده ، از مشاهده روابط والدین با فرزندان سه نگرش را می توان استنباط کرد . این نگرش‌ها در واقع اشکال تشدید یافته یا تلفیقی دیدگاه‌های تربیتی نظریه‌پردازان‌روانشناسی‌یا‌فیلسوفان تربیتی‌است.این سه‌نگرش‌عبارت‌انداز:( لطفی،حمید،خصایص‌نوجوانان‌وتدابیراعمال‌نفوذ،مجله‌تربیت، سال‌سیزده ،خرداد77)

    الف ) کنترل به عنوان « تبعیت بی چون و چرا » :

        در این نگرش انتظار بسیاری از والدین آن است که فرزندانشان کاملاً از آنان اطاعت کنند . خلاصه استدلال این دسته از والدین آن است که چون پرورش ، نگهداری و سرپرستی فرزندان با ماست ، بنابراین کمترین حقوقی که بر فرزند خود داریم این است که باید از ما تبعیت کند و به آرزوی ما جامه عمل بپوشاند و « آن » شود که ما می خواهیم.از توابع چنین استدلالی آن است که این دسته از والدین در تمامی زوایای فکری ، رفتاری ، هیجانی و .. فرزند خود مداخله نموده و دائماً در پی ردگیری موارد ناسازگار با انتظارات خود هستند . آنها حتی به شیوه غذا خوردن ، لباس پوشیدن ، آرایش و اصلاح ، نشست و برخاست ، نظافت ، برخورد با دیگران و خلاصه تمامی ابعاد ، حساس بوده و پیوسته در پی اعمال خواسته های خود هستند . این والدین وقتی در سنین قبل از نوجوانی فرزندان را منعطف و تابع خود می بینند ، خوشحالند و آنها را مؤدب ، بچه خوب و .. توصیف می کنند ، لیکن دیری نمی‌پاید که این اوصاف به سرکشی, سماجت, مقاومت و حتی جبران تمامی تبعیت‌های دوره‌ی قبل تغییر شکل می یابد. در این جاست که والدین احساس می‌کنند کنترل پیشین خود را از دست داده اند و در نتیجه دچار احساس درماندگی ، ناامیدی و حتی افسردگی می شوند و رفتارهای پرخاشگرانه آنان در مقابل فرزندانشان افزایش می یابد . (اسرارنماز-دکتر علی شیروانی- انتشارات دارالفکر- ص118)

    ب ) کنترل به عنوان « تبعیت منطقی » :

        مدعای والدینی که به این نگرش تمایل دارند آن است که هر خواسته ای را نباید به فرزندان تحمیل کرد . باید خواسته ها و آرزوهای خود را با مقراض منطق اصلاح کنیم و فقط آن دسته از افکار و خواسته ها را از فرزندان انتظار داشته باشیم که با اصول منطقی سازگارند. فرزندان نیز موظفند در این مواقع تابع بی چون و چرای اصول منطقی باشند . اگر چه عرصه مداخله این والدین نسبت به والدین دسته‌ی اول کمتر است و مهم‌ترین امتیاز آنان این است که از « خود شاخصی » به درآمده اند و منطق را شاخص افکار و رفتار می دانند ، لیکن اینها نیز دائماً در پی ردگیری موارد ناسازگار با منطق هستند و در صورت مشاهده‌ی ناسازگاری خواهان توقف آن رفتار یا افکار خواهند بود و انتظار مقاومت و یا حتی بازگشت آن رفتار را ندارند . در صورت بروز ناسازگاری, رفتارهای مقابله ای این دسته از والدین ، هیچ تفاوتی با والدین قبلی ندارد . این گونه والدین در دوره‌ی قبل از نوجوانی با عدم درک قواعد منطقی از سوی فرزندان خود و در دوره‌ی نوجوانی با مخالفت ، سرکشی ، طغیان و حتی افزایش رفتارهای غیر منطقی آنان مواجه می شوند . عارضه‌ی منفی دیدگاه این دسته از والدین آن است که در اعمال نفوذ فقط به تطبیق افکار و رفتار فرزند با شاخص‌های منطقی مشغولند و به مقتضیات سنی ، جنسی ، شرایط محیطی ، روانی و ... توجهی ندارند .

    ج ) کنترل به عنوان « مرجع و الگو بودن » :

        در این نگرش ، شاخص تنظیم روابط والدین و فرزندان ، هر دو منطق فکری و روانی را در بر می گیرد . در اینجا والدین متناسب با خصایص شناختی و روانی فرزندان ، تعامل خود را با آنها تنظیم می کنند . تفکر و نگرش این والدین را می توان در چند مورد زیر خلاصه نمود :

        1- سرپرستی ، نگهداری و پرورش فرزندان از جمله وظایف ماست و این امر مستلزم انجام تکالیفی از سوی فرزندان نیست . این کار ممکن است احترام فرزندان را به دنبال داشته باشد ولی تبعیت « بی چون و چرا » از طرف آنها هرگز !

         2- فرزند ما یک انسان منحصر به فرد است ، به این معنا که نه تنها که نباید انتظار همسانی او را با دیگر افراد داشته باشیم ، بلکه حتی انتظار همانندی او را با دیگر فرزندان خود نیز نباید داشته باشیم . (اسرارنماز-دکتر علی شیروانی- انتشارات دارالفکر- ص127)

         3- افکار، آرزوها و خواسته های ما ، متعلق به ما و متأثر از وضعیت شناختی و محیطی ماست . بنابراین ، نباید آرزوهای برآورده نشده خود را در فرزندان محقق نماییم .

        4- رشد بهینه‌ی فرزند ما متأثر از عوامل و دلایل مختلفی است که برخی از آنها به طور نسبی در دست ماست و بعضی از دست ما خارج است. البته از انجام هر تلاشی در کنترل شرایط محیطی و بهسازی شخصیت او دریغ نمی کنیم ، ولی در نهایت و با کارگیری تمامی اصول تربیتی و روانشناختی فقط می توانیم بگوییم که از فرزندی مناسب یا مناسب‌تر، خوب یا خوب‌تر برخورداریم و می دانیم که کامل‌ترین انسان هم نمی تواند مدعی کمال مطلق شود .

         5- فرزند ما خود « ما » نیست که اراده و نیت ما را محقق سازد . افکار و اعضا و جوارح او به نیت و اراده او به حرکت در می‌آیند نه به اراده و اختیار ما؛ بنابراین ، نباید خودکامانه فکر کنیم که فرزند ما ماشینی است که باید به اراده ما به حرکت درآید .

        6- همان‌طور که ما مطابق وضعیت شناختی و فکری متناسب با سن خود عمل می کنیم ، آنها نیز در هر سنی متناسب با وضعیت شناختی و فکری خود رفتار می کنند . بنابراین ، اگر قرار است در آنها نفوذی داشته باشیم باید اولاً آنها در جهان خود ، جایی را برای ما اختصاص دهند و به عبارت دیگر ما را دوست داشته باشند و ثانیاً ما باید ویژگی‌ها ، خصایص و توانایی‌های هر سنی را بشناسیم .

        این نگرش و برداشت از کنترل و اعمال نفوذ, از آن جهت مؤثر است که ارائه‌ی طریق و امر و نهی به صورت مستقیم و بی واسطه نیست ، بلکه ایجاد پیوند محبت آمیز و حاکی از پذیرش, فرزند را به همانندسازی رهنمون می شود و همین گرایش ، شخصیت او را در جهت استانداردهای الگوی مورد نظر ما شکل می دهد . پژوهش‌ها نیز حاکی از آن است که امر و نهی مستقیم به مقاومت و عکس العمل منجر می شود و فرد از پذیرش آن خودداری می ورزد . کنترل و اعمال نفوذ مؤثر آن است که فرزند همراه حفظ هویت فردی خود ، صلاح‌دید ما را به حساب آورد و این « به حساب آوردن» توأم با پذیرش درونی باشد . بسیاری از والدین و بزرگسالان به تبعیت ظاهری و از روی ترس فرزندان خود اکتفا می کنند و دلخوشند که به عنوان مرجع قدرت در کنترل آنها مؤثرند ، غافل از آن‌که این تبعیت ظاهری موجب می شود که فرزند رفتار واقعی خود را در حضور مرجع قدرت آشکار نکند ، ولی رفتارهای او در نهان کاملاً مغایر با استانداردهای والدین باشد .

        این سه نگرش در عین حال که به لحاظ نظری فراگیرند و تمامی فعالیت‌های تربیتی والدین را تحت الشعاع خود قرار می دهند ، ولی دایره شمول آنها به لحاظ تعداد والدینی که به این نگرش‌ها گرایش دارند از یکدیگر متفاوت است . به عبارت دیگر ، هر چه از نگرش آخر به سوی نگرش اول پیش می رویم نگرش‌ها رایج‌تر و در روابط تربیتی والدین بیشتر مشاهده می شود .


    نظرات شما ()
    ---------------------------------------------------
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ---------------------------------------------------
     RSS 
    خانه
    ایمیل
    شناسنامه
    مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 464845
    بازدید امروز : 25
    بازدید دیروز : 34
    ... فهرست موضوعی یادداشت ها...
    کتاب -مقاله-تحقیق-عکس .
    ............. بایگانی.............
    رشدو آموزش
    رشدومذهبی
    رشدوطرح درس
    رشدعلمی(کامییوترو...)
    رشدو خانواده
    رشدو مهارت زندگی
    رشدو مهدویت
    رشدومدیریت
    ارزشیابی
    تکلیف شب وانواع آن
    اقدام پژوهی

    ..........حضور و غیاب ..........
    یــــاهـو
    ........... درباره ما ..........
    نگاهی به رشد تعلیم و تربیت
    مرتضی بیابانی
    این وبلاگ با نگاهی به روش های تعلیم و تربیت نوین ایجاد شده است . امیدواریم بتوانیم گامی هر چند کوچک در راستای آموزش و پرورش نوآموزان برداریم . از طریق تلفن و یا ایمیل ما را از نظرات خود بهره مند سازید 05113711400دبستان پسرانه استقلال ناحیه 5مشهد-ایمیل beiabani@gmail.com

    .......... لوگوی ما ........
    نگاهی به رشد تعلیم و تربیت
    .......لوگوی دوستان ........




    ....... لینک دوستان .......
    کارشناسی تکنولوژی گروه های آموزشی ناحیه5 مشهد
    آثار شهید مطهری
    اداره آموزش و پرورش ناحیه 5
    اطلاعات علمی ایران
    راز و رمز کلاس و درس و ...معلم
    پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران
    نشریه الکترونیکی پژوهش های علوم اسلامی
    کتابخانه صوتی
    کتابخانه احکام
    مدرسه اینترنتی تبیان
    مدیران منطقه 3 آموزش وپرورش ناحیه5 مشهد
    دبستان پسرانه استقلال ناحیه 5 مشهد

    ............. اشتراک.............
     
    انواع تربیت - نگاهی به رشد تعلیم و تربیت
    سفارش تبلیغ

    ابتدا نیت کنید


    سپس برای شادی روح حضرت حافظ یک صلوات بفرستید

    .::.حالا کلید فال را فشار دهید.::.

    برای گرفتن فال خود اینجا را کلیک کنید
    دریافت کد فال حافظ برای وبلاگ



    ............ طراح قالب...........